موفق شدن به سبک ؛ شهاب حسینی بازیگر فوق ستاره سینما

مصاحبه با شهاب حسینی ، آن‌هم ده یا یازده سال پیش، خیلی ناگهانی اتفاق افتاد. یکی از بچه‌ها زنگ زد و گفتگو با این چهره، هماهنگ شد. به همین راحتی. او چون روانشناسی خوانده بود، برای ما گزینه مناسبی محسوب می‌شد تا درباره موفقیت صحبت کند.

او را در کافی‌شاپی که در لواسان داشت ملاقات کردیم. البته ما در ابتدا یادمان رفت خودمان را معرفی کنیم و همین‌طور سلام علیکی کرده و در گوشه‌ای نشستیم. تا این‌که بعد از گذشت نیم ساعتی، به او یادآوری کردیم که برای گفتگو آمده‌ایم. او هم عذرخواهی کرد از این بابت که فکر می‌کرد ما جزو مشتریانش هستیم. قرار بود سریع به تهران برگردد و زمانش محدود بود؛ اما گفتگوی جدی ما بیش از زمان در نظر گرفته شده طول کشید.

جیم ران، استاد بزرگ توسعه فردی که بسیار دوستش می‌دارم، معتقد است که میزان پیشرفت شما در پنج سال آینده را، دو چیز مشخص می‌کند؛

کتاب‌هایی که می‌خوانید بر شما تاثیر میگذارند

آدم‌هایی که ملاقات می‌کنید و با آنها وقت میگذرانید

پس باید این دو را جدی‌تر بگیرید و برایش برنامه‌ریزی داشته باشید.

من درگذشته کتاب‌های زیادی خوانده‌ام و در دوران کار رسانه‌ای خودم، با آدم‌های مختلف، گاه مشهور و گاه عادی و گاه موفق و گاه شکست خورده، روبه‌رو شده‌ام.

درس‌های زیادی از آن‌ها آموخته‌ام. شاید این درس‌ها، به کار شما هم بیاید.

تصمیم گرفته‌ام بخشی از این درس‌ها را باهم مرور کنیم؛ شاید گره‌ای از کار شما بگشاید، همان‌طور که گره‌ای از کار من گشودند.

شهاب حسینی حالا در اوج قله بازیگری ایران قرار گرفته است.

او جایزه‌هایی را در تاریخ بازیگری و سینمای ایرانی دریافت کرده که پیش از او، هیچ بازیگر دیگری، نتوانسته به دست بیاورد. اما نکته عجیب در مورد این بازیگر، آن است که از ابتدا برنامه‌ای برای این کارها نداشته است. باورتان می‌شود؟

شهاب حسینی، در ابتدا در رادیو گویندگی می‌کرد. حتی در آن گفتگو به ما گفت که هنوز هم دوست دارد یک شبکه رادیویی برای خودش داشته باشد و در آن کار کند. بعدها کارش به تلویزیون کشید و گویندگی در تلویزیون را دنبال کرد. سپس کارش به بازیگری در سریال‌های تلویزیونی کشیده شد. و البته بعدتر، به بازیگری در سینما هم رسید و موفق به فتح این قله‌ها شد.

بزرگ‌ترین درسی که از این جوان متواضع یاد گرفتم :

باور داشتن به هوش پنهان در هستی

شاید یک‌چیزی شبیه به همان ایده‌ای که پائولو کوئیلو، آن را کتاب کیمیاگر افسانه شخصی می‌داند. یعنی هرکدام ما برای انجام کاری و به سرانجام رساندن مأموریتی به این دنیا آمده‌ایم.

باید این مأموریت را کشف کنیم و به آن پروبال بدهیم. در این صورت است که می‌توانیم به یک زندگی سرشار از موفقیت دست پیدا کنیم. اگر غیر از این باشد :

حتی اگر پولدار باشیم

ازنظر اجتماعی شأن بالایی به دست آوریم

دیگران فکر کنند که ما چقدر موفق‌ایم

باز هم در درونمان، ناخشنود خواهیم بود… چقدر از متخصصان و پولدارها و موفق‌های به‌ظاهر موفق را می‌شناسید که از زندگی‌شان راضی نیستند؟

شهاب حسینی، در آن گفتگو بیان کرد که از ابتدا، به هستی و هوش نهان در آن اعتماد داشت. به همین دلیل، نگرانی خاصی نداشت و سیر پیشرفت او، طبق چیزی که خودش بیان کرد، چنین بود :

در ابتدا به گویندگی و رادیو علاقه داشت، پس به رادیو رفت.

در آنجا با کسانی آشنا شد که او را به تلویزیون بردند. او می‌دانست که این، راهنمایی هستی و نشانه‌ای است برای طرحی که هستی برایش در نظر گرفته بود.

وقتی به تلویزیون رفت، با عده‌ای دیگر آشنا شد که او را به دنیای بازیگری بردند. او از قبل برای بازیگری برنامه‌ای نداشت. اما همین آشنایی‌ها، نشانه‌ای برایش بود؛ پس به تئاتر و تمرین تئاتر و بازیگری پرداخت. او به نشانه‌ها اعتماد داشت.

سپس همین برنامه‌ها ادامه داشت تا این‌که سر از فیلم‌های جدی‌تر و سینمایی‌تر و فیلم‌های فرهادی و امثالهم درآورد.

حالا او، خود یک قله است؛ هرچند که تواضع می‌کند و درباره‌اش حرفی نمی‌زند.

هیچ انسانی بدون استعداد خاصی به دنیا نیامده است.

هرکسی که چنین ادعایی می‌کند :

یا خودش را خوب نشناخته است

یا حوصله خودشناسی کامل را نداشته است

یا به نشانه‌هایی که هستی پیش رویش قرار داده، توجهی نکرده کرده

یا این استعدادها را دارد، ولی نمی‌داند که دارد و درنتیجه، برای پرورش آن‌ها هیچ تلاشی نمی‌کند

شاید هرکدام از این استعدادهای خاصی که داریم، همان نشانه اصلی باشد برای برنامه‌ای که هستی، برایمان در نظر گرفته است.

بعدازاین دیدار بود که سعی کردم هوشیارتر باشم و به نشانه‌هایی که سر راهم قرار می‌گیرند، بیشتر توجه کنم. هرکدام از این نشانه‌ها، البته می‌توانستند مرا به‌جایی که برایم در نظر گرفته شده بود، برسانند.

به کجا؟ شاید حتی نمی‌دانستم که کجا؛ اما دست‌کم این را می‌دانستم که برنامه و مأموریتی برایم در نظر گرفته شده است؛ حتی اگر با چیزی که جامعه از من می‌خواهد و جامعه آن را موفقیت می‌داند، متفاوت باشد.

به قول استیو جابز، حتی اگر تا به حال به این کار ویژه‌ای که هستی برایمان در نظر گرفته شده و اوج لذت را از آن می‌بریم، نرسیده‌ایم، باز باید به تلاش‌مان ادامه بدهیم.

به نشانه‌هایی که دور و برتان هستند، بیشتر توجه کنید؛ اگر هنوز از زندگی‌تان کمال رضایت را ندارید، باید نشانه‌شناسی خودتان را بیشتر تقویت کنید. شاید شما، در آینده قله‌ای دیگر باشید؛ چرا که نه؟

منبع: پروژه سوخت جت